اهل بیت علیهم السلام در سخنان امام سجاد علیه السلام
حقیقت همیشگی
امام سجاد علیه السلام همواره بر اساس آیات الهی، حقانیت خاندان پیغمبر را اثبات می کرد. پیرمردی در شام نزد امام زین العابدین علیه السلام رفت و به ایشان اهانت کرد. چون سخنش تمام شد، امام به او فرمود: آیا این آیه را خوانده ای که می فرماید: بر این رسالت، مزدی از شما، جز دوست داشتن خویشاوندان نمی خواهم. آن مرد گفت: آری. حضرت فرمود: ما همان ها هستیم. سپس فرمود: آیا این آیه را هم خوانده ای که می فرماید: حق خویشاوندان را اداکن. آن مرد گفت: آری. حضرت فرمود: منظور از خویشان، ما هستیم. سپس فرمود: آیا آیه تطهیر را هم خوانده ای؟ مرد شامی گفت: آری، امام فرمود: ما همان ها هستیم. در اینجا مرد شامی دست خود را به طرف آسمان برد و سه بار گفت: «خدایا! به درگاهت توبه می کنم. خدایا! از دشمنان خاندان محمد صلی الله علیه و آله به درگاه تو برائت می جویم. من قرآن را خوانده بودم، ولی تا امروز این حقایق را در نیافته بودم.
حجت الهی
امامان معصوم علیهم السلام در برخی از روایات خود، منزلت اهل بیت را بیان می فرمودند و این نه از باب خودستایی، بلکه برای افزودن معرفت یاران خود به مقام امامت بود. امام سجاد علیه السلام در حدیثی فرمودند: «ما، امامان مسلمانان، حجت های خداوند بر جهانیان، سروران مؤمنان، جلوداران سپید پیشانی و سالار مؤمنان هستیم، ما موجب امنیت زمینیان هستیم؛ چنان که ستارگان سبب امان آسمانیان هستند. خداوند به سبب ما آسمان را نگاه داشته تا مبادا بر زمین فرو افتد و با ما زمین را حفظ کرده تا اهل زمین را نلرزاند. باران را به سبب ما فرو می فرستد و رحمت را در پرتو وجود ما می پراکند و برکت های زمین را بیرون می دهد. اگر کسی از ما در زمین نمی بود، اهل خود را فرو می کشید».
کشتی نجات بخش
در میان دریای مواج و سهمگین، کشتی ای محکم و روان می تواند انسان را به ساحل نجات و آرامش رهنمون شود. در گیر و دار حوادث روزگار نیز فقط امامان و خاندان معصوم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هستند که می توانند انسان ها را راهنمایی کنند و به رستگاری رسانند. امام سجاد علیه السلام در برخی از سخنان گهربار خود، اهل بیت علیهم السلام را بسان کشتی روان در میان دریای عمیق معرفی می کند و می فرماید: «ما کشتی روان در دریاهای عمیق هستیم، هر که بر آن سوار شد، ایمن ماند و هَر که از آن چشم پوشد، غرق شود».
آفتاب معرفت
امام صادق علیه السلام فرمودند: چون ظهر می شد، علی بن الحسین علیه السلام نماز می گذارد و دعا می کرد. سپس به پیامبر درود می فرستاد و می فرمود: «خدایا! بر محمد و خاندان او که درخت نبوت و جایگاه رسالت و مکان آمد و شد فرشتگان و کان دانش و اهل بیت وحی هستند، درود فرست، خدایا! بر محمد و خاندان او که کشتی روان در دریاهای عمیق فراگیر هستند، درود فرست. هر کس بدان سوار شود، ایمنی یابد و هر که از آن چشم پوشد، غرق شود. هر که از ایشان پیشی گیرد، از دین بیرون رفته است و هر که از ایشان عقب ماند، فنا پذیرد و فقط کسی که ملتزم رکاب ایشان باشد، به مقصد می رسد».
گنجینه علوم
پیشوایان دینی ما، ظرف دانش الهی هستند که بتوانند با آن علوم خدادادی، مفاهیم قرآن را تشریح نمایند و انسان ها را راهنمایی کنند. امام سجاد علیه السلام در روایتی فرمودند: «ما درهای خدا هستیم و راه راست اوییم. ما، ظرف دانش الهی، بازگو کننده وحی خداوندگاری و پایه های توحید و جایگاه راز خداییم.» آن حضرت در روایتی دیگر فرمودند: «چرا مردم کینه ما را می جویند، درحالی که ما درخت نبوت، خانه رحمت، معدن علم و معرفت، و مکان آمد و شد فرشتگانیم».
شکوه تمام
امام سجاد علیه السلام ، در برشمردن فضیلت های اهل بیت علیهم السلام و دفاع از حقانیت خود، در مجلس یزید فرمود: «ای مردم! به ما شش چیز بخشیده شده است: دانش، بردباری، بخشش، فصاحت، دلیری و محبت در دل مؤمنان». امام زین العابدین علیه السلام در روایتی دیگر، اهل بیت را چنین توصیف می کنند: آنان از شاخه های درخت مبارک و باقی مانده برگزیدگانی هستند که خداوند هر گونه ناپاکی را از ایشان دور ساخته است. خدای بزرگ آنها را پاک گردانیده و از آفات مبرّایشان داشته و دوستی با آنها را در کتابش واجب کرده است. آنان دست آویز استوار، معدن پرهیزکاری و ریسمانی محکم برای جهانیان هستند».
دوستی اهل بیت علیهم السلام
خداوند به برکت محبت اهل بیت علیهم السلام ،برخی از گناهان دوستداران معصومان را می بخشد و پاک می کند، امام سجاد علیه السلام در حدیثی فرمودند: «هر که ما را به خاطرخدا دوست بدارد، این محبت او به ما، وی را سود بخشد، حتی اگر در کوه دیلم باشد. هر که هم ما را به خاطر چیزی غیر از خدا دوست بدارد، خداوند هرگونه بخواهد عمل خواهد کرد. همانا دوست داشتن ما اهل بیت، گناهان را از بندگان فرو می ریزاند، همان گونه که باد، برگ های درخت را می ریزد».
محبت خالص
پیامبر گرامی اسلام فرمودند: «هر کس سنگی را دوست داشته باشد، خداوند او را با همان سنگ محشور می گرداند.» یکی از آثار محبت امامان معصوم علیه السلام ، محشور شدن با آنان در قیامت است. امام سجاد علیه السلام در روایتی فرمودند: «هر کس ما را نه به خاطر آنکه از قِبَل ما به دنیایی برسد دوست بدارد... روز قیامت به همراه محمد صلی الله علیه و آله و ابراهیم علیه السلام و علی علیه السلام به پیشگاه خداوند در می آید».
رحمت همگانی
روزی امام سجاد علیه السلام بیمار شد. گروهی از یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله به عیادت آن حضرت رفتند و عرض کردند: فدایت شویم ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله ! حالتان چگونه است؟ امام فرمود: شکر خدا، خوبم شما چگونه اید؟ گفتند: به خدا قسم همگی دوستدار و علاقه مند شما هستیم. حضرت فرمود: «هر که ما را به خاطر خدا دوست بدارد، خداوند در روز قیامت که سایه ای جز سایه رحمت او نیست، وی را در سایه ای پایدار جای دهد و هرکس ما را به خاطر پاداش ما دوست بدارد، خداوند از طرف ما بهشت را به او پاداش خواهد داد و هر کس ما را به خاطر مقصودی دنیایی دوست بدارد، خداوند روزیِ او را از جایی که گمانش را نمی برد، می رساند».
امام رئوف
در مکتب تشیع، امام و پیشوای معصوم، مظهر رحمت خداوند و مایه هدایت مردم است. هیچ کاری از شیعیان سر نمی زند، جز آنکه امام از آن آگاه است. معصومان نه فقط به صورت حضوری مردم را راهنمایی می کردند، بلکه دعای آنان نیز برای بندگان راهگشا بود. امام زین العابدین علیه السلام در این باره می فرماید: «من در هر شبانه روز صدمرتبه برای پیروان گناهکارمان دعا می کنم؛ زیرا ما ارزش آنچه را بر آن صبر می کنیم می دانیم، ولی آنها بر چیزی صبر می کنند که به آن آگاهی ندارند».
در سایه سار سخنان امام سجاد علیه السلام
عابدترین مردم
اگر باران عشق و محبت الهی بر کویر تشنه وجودمان ببارد و دل تاریکمان با حضورش روشنایی یابد، راه روشن هستی را یافته ایم و در جاده مستقیم هدایت قرار گرفته ایم. عمل به همه واجبات خداوند، باران رحمت خدا را بر قلبمان جاری می سازد. آن زمان است که می توانیم بنا به فرموده امام سجاد علیه السلام از عابدان زمان خویش باشیم. آن حضرت علیه السلام می فرماید: «هر کس به واجبات خداوند عمل کند، عابدترین مردم است».
فقط خد
اگر انسان سجاده نیازش را در پیشگاه خداوند بی نیاز بگستراند و فقط از درگاه او یاری بطلبد و او را در امور زندگی خویش، وکیل خود قرار دهد و مونس تنهایی ها و بی کسی هایش بداند، خداوند مهربان نیز با قدرت بی نهایتش او را کفایت می کند و دیگران را محتاج او می سازد. امام سجاد علیه السلام می فرماید: «هر کس خود را نیازمند خدا بداند و به او متکی باشد، خداوند نیز مردم را به او نیازمند می سازد».
پاداش بزرگ
خداوند حکیم بنا به مصلحت هایی، آخرین نور هستی را از دیده ها پنهان کرد و به این وسیله، امت پیامبر صلی الله علیه و آله را در بوته آزمایش بزرگ نهاد. ایشان بنا به روایات فراوان، زمانی که تاریکی و ظلم دنیا را فرا بگیرد، ظهور خواهد کرد و آن زمان، مفهوم ظهور، مصداق حقیقی خود را خواهد یافت. انتظار ظهور آن حضرت و صبر بر ولایت و امامت ائمه علیهم السلام ، پاداشی بس بزرگ نزد پروردگار عالم دارد. امام سجاد علیه السلام می فرماید: «کسی که در زمان غیبت حضرت قائم(عج) بر ولایت و اطاعت ما پایدار باشد، خداوند به او اجر و پاداش هزار شهید می بخشد».
دوری از معصیت
فرد رشد یافته و متعالی، همان طور که برای سلامت بدنش، خود را از بسیاری چیزها منع می کند، قلب و روحش را نیز سالم و پاک نگاه می دارد و آن را با انواع گناهان و اعمال زشت، سیاه و چرکین نمی کند؛ زیرا جزای بد گناهان در قیامت، گریبانگیر خود او می شود و او را در پیش همگان پست و فرومایه می سازد. امام سجاد علیه السلام می فرماید: «در شگفتم از کسی که از غذای کثیف به دلیل ضرر و آلودگی آن پرهیز می کند، ولی از گناه که گرفتاری و عقاب را نصیب او می گرداند، خودداری نمی کند».
شناخت منافق
منافقان، افرادی زشت خو و بد سیرتند که همواره اعمالشان بر خلاف گفتارشان است و به این وسیله، مردم را از راه حق گمراه می کنند. امام سجاد علیه السلام در مورد منافقان می فرماید: «منافق کسی است که دیگران را از کارهای ناروا نهی می کند، ولی خود نهی نمی پذیرد و مردم را به نیکی امر می کند، ولی خود انجام نمی دهد».
دنیا، سرای گذر
امام زین العابدین علیه السلام ، به مناسبت های مختلف، یاران خود را با نصیحت های اخلاقی اندرز می داد. آن حضرت در بخشی از پندهای خود می فرمود: «ای اصحاب من! شمارا به آخرت سفارش می کنم و به دنیا سفارش نمی کنم؛ زیرا خود بدان آزمندید و به دامن آن چنگ می زنید. ای یاران من! دنیا سرای گذر است و آخرت، سرای ماندن. پس از گذرگاه خود برای قرارگاهتان توشه برگیرید و پرده های خود را در پیشگاه کسی که رازهایتان بر او پوشیده نیست، مَدَرید و دل های خود را از دنیا بیرون کنید، پیش از آن که کالبدهایتان از آن بیرون رود».
فرزندان و شاگردان امام سجاد علیه السلام
خانواده فضیلت
امام سجاد علیه السلام در طول حیات خود، فرزندان شایسته ای تربیت کرد که هر کدام مشعل فروزانی از علم و تقوا بودند. در رأس آنان، امام محمدباقر علیه السلام است که وظیفه امامت را پس از آن بزرگوار بر عهده گرفت و فقه شیعه را پی ریزی کرد. عبداللّه ، دیگر فرزند آن حضرت است که از عالمان، فقیهان و راویان حدیث بوده و به عبادت و درستکاری شهرت دارد. فرزند دیگرش حسین، دانشمند پرهیزگاری است که روایات بسیاری از پدرش امام سجاد علیه السلام ، برادرش امام باقر علیه السلام و عمه اش جناب فاطمه دختر امام حسین علیه السلام نقل کرده است. جناب زید بن علی، دیگر فرزند امام سجاد علیه السلام است که به علم، تقوا و بزرگواری مشهور بود و پرچم انقلاب کربلا را دگربار برافراشت و خواب راحت را از چشم ستمگران ربود. از دختران آن حضرت، جناب علیّه است که بانویی با فضیلت واز راویان حدیث بوده است. وی کتابی داشت که زراره، یکی از یاران امام باقر علیه السلام از آن روایت می کرده است.
خوشه چین بی نظیر
امام زین العابدین علیه السلام افزون بر تربیت فرزندان گران قدر در آن دوران اختناق، یارانی پرورش داد که هریک همچون ستاره ای سپهر دانش و بینش را پرتو افشانی کردند. ثابت بن دینار معروف به ابوحمزه ثمالی، یکی از یاران نزدیک آن حضرت است که از نظر مقام معنوی در حد بالایی بود و صاحب اسرار امام شمرده می شد. وی پس از حضرت سجاد علیه السلام ، سالیان درازی عمر کرد و محضر امام باقر علیه السلام ، امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام را درک کرد و از یاران آنان نیز به شمار می آمد. از امام رضا علیه السلام نقل شده است: «ابو حمزه ثمالی در زمان خودش مانند لقمان در عصر خویش بود؛ چون چهار امام از ما را خدمت کرد.» و نیز فرموده اند: «ابوحمزه، چون سلمان در عصر خویش بوده است». امام سجاد علیه السلام دعای عرفانی ابوحمزه ثمالی را که در سحرهای ماه رمضان خوانده می شود، به وی آموخت.
شاگردان امام
ابوخالد کابلی، یکی از یاران امام زین العابدین علیه السلام بود که ابتدا به امامت محمدبن حنفیه اعتقاد داشت، ولی محمد، امام حقیقی، حضرت سجاد علیه السلام را به او شناساند. امام صادق علیه السلام او را از افراد مورد اعتماد امام سجاد علیه السلام و یکی از یاران نزدیک آن حضرت شمرده است. سعید بن جُبیر، یکی دیگر از یاران سرشناس امام چهارم بود. او از نظر مقام علمی، جایگاه والایی در بین مردم داشت؛ چنان که درباره وی گفته اند: «بر روی زمین کسی نیست که به دانش فرزند جبیر نیازمند نباشد.» امام صادق علیه السلام درباره وی فرمود: «سعیدبن جبیر به امامت حضرت سجاد علیه السلام معتقد بود و امام سجاد علیه السلام هم او را ستایش می کرد و حجاج بن یوسف او را به همین گناه شهید کرد.» سعید بن مسیّب و عمروبن عبداللّه سبیعی نیز از اشخاص مورد اعتماد آن حضرت به شمار می آمدند. شیخ طوسی، نام 171 نفر از یاران و راویان آن بزرگوار را ذکر کرده است.
تشکیل جلسات علمی
امام سجاد علیه السلام با تشکیل جلسه های درس و مباحثه در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله ، رشته های مختلف علوم الهی، از قبیل تفسیر، حدیث و فقه را به دوستداران دانش و معرفت می آموخت و دانش پژوهان را به درک عمیق دین و استنباط احکام ترغیب می کرد. کوشش امام زین العابدین علیه السلام در این عرصه، ثمره های علمی فراوانی برای جامعه اسلامی به بار آورد و عالمان بسیاری به دست حضرت تربیت شدند که گرد ایشان را می گرفتند و حضرت به عنوان محوری مستحکم در بین آنان به حساب می آمد؛ چنان که سعید بن مسیب می گوید: تا زمانی که امام سجاد علیه السلام به قصد سفر حج از مدینه خارج نمی شد، هیچ کدام از قاریان قرآن حرکت نمی کردند، ولی همین که آن حضرت حرکت می کرد، با ایشان هزار نفر از آنان روانه می شدند.
زمینه سازی نهضت علمی
امام زین العابدین علیه السلام با گروهی از اندیشمندان و فقیهان مدینه به مذاکره و مباحثه می پرداخت. ابن حازم در این باره گوید: سلیمان بن یسار با علی بن الحسین علیه السلام در میانه قبر و منبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می نشستند و تا بالا آمدن آفتاب به مذاکره و مباحثه می پرداختند. چون می خواستند برخیزند، عبداللّه بن ابی سلمه، سوره ای می خواند و پس از ختم سوره دعا می کردند. امام سجاد علیه السلام برای دانش آموزان احترام شایانی قائل بود. هنگامی که دانش آموزی به خدمتش می رسید می فرمود: «چون طالب علم از خانه خود بیرون می آید، پای خود را بر هیچ تر و خشکی از زمین نمی گذارد، مگر آنکه تا هفتمین طبقه زمین برای او تسبیح می فرستند». در سایه تلاش های امام سجاد علیه السلام ، افراد بسیاری از علم حضرت بهره مند شدند و زمینه برای نهضت علمی ـ فرهنگی امام باقر و امام صادق علیهماالسلام فراهم آمد.
در پی دانش
پیشوای چهارم امام زین العابدین علیه السلام درباره اهمیت جست وجوی دانش فرمودند: «اگر مردم می دانستند که در آموختن دانش چه چیزی نهفته است، بی گمان در پی آن می رفتند؛ حتی اگر خون می دادند و در اعماق دریا فرو می رفتند. خدای تبارک و تعالی به دانیال وحی کرد: منفورترین بندگانم، نادانی است که اهل علم را سبک بشمارد و پیروی از ایشان را رها سازد، و محبوب ترین بندگان، پرهیزکاری است که جویای پاداش فراوان، همراه دانایان، پیرو بردباران و پذیرشگر حکیمان باشد.» آن حضرت در روایتی دیگر فرمودند: «از پرسیدن درباره نادانسته ها کوتاهی مکن؛ هر چند به دانش نامور و مشهور شده باشی».
امام سجاد علیه السلام از منظر دیگران
شریف ترین مردم
امام سجاد علیه السلام احیاگر اخلاق عظیم پیامبر بود. کرامات اخلاقی، سیره نیکو و رفتار و کردار بزرگوارانه آن حضرت، چنان بروز و نمود داشت که دشمن نیز بدان ارزش ها اعتراف می کرد. نیز با اینکه بیشتر بزرگان عصر ایشان، وی را امام منصوب از طرف خدا نمی دانستند، ولی بر شأن والا و مرتبه عالی حضرت اذعان می کردند. روزی امام زین العابدین علیه السلام در مجلس عمربن عبدالعزیز که در آن سال ها حاکم مدینه بود حاضر شد و چون برخاست و از مجلس بیرون رفت، عمربن عبدالعزیز از حاضران پرسید: شریف ترین مردم کیست؟ همه گفتند: شما هستی. او گفت: «چنین نیست. شریف ترین مردم کسی است که هم اکنون از نزد من بیرون رفت. همه مردم دوست دارند بدو پیوسته باشند و او دوست ندارد به کسی بپیوندد».
علم سرشار
امام علی بن الحسین علیه السلام ، عالم ترین فرد زمان خود بود و دانشمندان و معاصران حضرت، روایات بسیاری از ایشان در مورد اخلاق، موعظه، دعا، فضایل قرآن و حلال و حرام نقل کرده اند. حتی دانشمندان اهل سنت همچون شافعی، آن حضرت را فقیه ترین مردم مدینه می داند. در شام هنگامی که یزید با خطبه خواندن و سخنرانی امام علیه السلام مخالفت ورزید، بعضی از اطرافیان گفتند که این جوان، نیکو سخن نخواهد گفت، یزید در جواب آنان گفت: «او از خانواده ای است که علم را با شیر مادر نوشیده اند.» جاحظ، ادیب مشهور، امام سجاد علیه السلام را چنین می ستاید: «درباره شخصیت علی بن الحسین علیه السلام ، شیعی، معتزلی، عامه و خاصه یکسان می اندیشند و در برتری و تقدم او بر دیگران، هیچ کدام تردیدی به خود راه نمی دهند».
اعتراف دشمن
در واقعه حرّه که به شکست شورشیان مدینه انجامید، یزید به فرمانده لشکر خود، مسلم بن عقبه معروف به مُسرف دستور داده بود از مردم چنان بیعت بگیرد که خود را برده یزید بدانند. امام سجاد علیه السلام و بنی هاشم در شورش شرکت نداشتند و به این علت، مسلم نمی توانست با آن حضرت مثل شورشیان بیعت کند، ولی کینه سختی از ایشان در دل داشت. او پیش از آمدن امام، به آن حضرت و اجدادش دشنام می داد، ولی هنگامی که ایشان وارد شد، به آرامی با حضرت علیه السلام برخورد کرد. وقتی امام رفت، از مسلم درباره این برخوردش پرسیدند، گفت: «این برخورد خواسته من نبود، ولی همین که آمد، قلبم از رعب و وحشت پر شد».
نظرات شما عزیزان: